صدا و سیما مردم واقعی را سانسور میکند اما فحش نمایندگان را خیر؟
دلهدزد،دستمالکش، کاسبکار و... . اینها تنها گوشهای از عباراتِ مطنطنِ برخی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی است...
دلهدزد،دستمالکش، کاسبکار و... . اینها تنها گوشهای از عباراتِ مطنطنِ برخی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی است که روز گذشته در جریان جلسه علنی مجلس به طور زنده از تلویزیون جمهوری اسلامی ایران پخش شد.عبارات و الفاظی که در خوشبینانهترین حالت حتی از تیغ تیز ممیزین سینما نیز جان سالم بهدر نمیبرند.
صحبت از چرایی پخش این چنین عباراتی از صداوسیما نیست. از قضا اینها آیینهی تمامنمای جامعه است. همان جامعهای که در همه این سالها، صداوسیما سعی در مخفی نگه داشتن آن داشته است. تلاشی سیزیفوار برای پاستوریزاسیون برنامهها وسریالها. از اینکه کاراکترها (فارغ از خوب یا بد) باید لفظ قلم صحبت کنند، از اینکه بدمن داستان باید حتما به سرنوشت بد و تلخی مبتلا شود، از اینکه همیشه آنکه خوب و قشنگ حرف میزند حق با اوست، از اینکه از سیگارکشیدن فقط دودش را مخاطب ببیند، از اینکه زنها با چادر بخوابند، از اینکه والیبال و فوتبال را با سانسور و تاخیر پخش کنند.میشود ساعتها نشست و به این سیاهه موارد بسیار دیگری را اضافه کرد. مواردی از این دست که از دید صداوسیما خط قرمز محسوب میشوند.خط قرمزهایی که البته همیشه مبهم بودهاند.
همانطور که گفته شد،موارد فوق تنها بخشی از تلاش سالیانِ سال صداوسیماست تا به زعم خود برای«جامعه» و «مردم» دست به الگوسازی بزند. به ذهنهایشان جهت بدهد. برایشان تصمیم گیری کند و خوب وبد را از جانب آنها مشخص کند. و البته که در این راه، از اعمال ممیزیهای غیرضروری و زائد، که ساختار و روایتی غیرباور به برنامهها و سریالهایش بخشد، ابایی نداشته است.
اما فارغ از اینکه صداوسیما در نیل به اهدافش موفق بوده یا نه (که به زعم نگارنده به هیچوجه موفق نبوده) گهگاهی و به خصوص در چندسال اخیر پیش آمده که اصطلاحا آچمز شده است. آنهم در برابر افرادی که ناتوان از سانسورشان بوده است.
جرقه ماجرا شاید برگردد به مناظرههای انتخابات 88 و داستان "بگم بگم"ها. ادامهاش را اما میتوان در سالهای بعد از آن به وفور از سوی سیاسیون در تریبونهای مختلفی که در صداوسیما داشتهاند مشاهده کرد. نمونه متاخرش روز گذشته و در حین بررسی کابینه دکتر روحانی در مجلس رخ داد که الفاظ و رفتاری از دریچه قابهایِ متبرک تلویزیون پخش شد که تمامی کاشتههای مسئولین صداوسیما را یک روزه برباد داد.
اینجا دیگر خبری از تیغ سانسور نیست. چرا که آنها که این الفاظ را بیان میکنند جزو همان گروهی هستند که صداوسیما به عنوان «خوبها» میشناسد. و نه مردمی که انتشار فرهنگ واقعیشان از تریبونهای رسمی، همیشه با محدودیتهای فراوانی رو به رو بوده است.
یاد این جمله کلیدی قلعه حیوانات جورج اورل افتادم :«همه با هم برابرند، اما برخی برابرترند» و شاید بهتر باشد بگوییم سانسور خوب است اما تنها برای مردم و نه مسئولان.