loading...
سایت متفاوت جیز میز | دانلود
Jizmiz بازدید : 407 پنجشنبه 31 تیر 1395 نظرات (0)

شعر طنز کوتاه

 

باز شوهر بی بهانه
با ادایی کودکانه

 

هیکل چون استوانه
میکند غر غر به خانه

یادم آید روز اول
گردنش کج, دست و پا شل

 

پیش بابا موش می شد
سرخیش تا گوش می شد

 

دختری افتاده بودم
مهربان و ساده بودم

 

نرم و نازک
شاد و چابک

 

چشمهایم همچو آهو
عطر موهایم چو شب بو

 

می شنیدم از لب او
حرفهایی همچو جادو:

 

من غلام خانه زادت 
جان دهم هر دم به یادت

 

گر نیایی خانه ی من
می گریزد روحم از تن

 

بعد از آن گفتار زیبا
خام گشتم من همانجا

 

شد به پا جشن عروسی
کیک و شام و دیده بوسی

 

بعد از آن دیگر ندیدم
هرگز آن اوقات بی غم

 

قسمتم یک مرد جانی
اندکی لوس و روانی

 

بی اراده همچو یابو!
پرخور و مغرور و پر رو

 

بشنو از من جان خواهر
هر که کرد این دوره شوهر

 

خاک بر سر گشت و حیران
شد پشیمان,شد پشیمان, شد پشیمان

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3554
  • کل نظرات : 129
  • افراد آنلاین : 40
  • تعداد اعضا : 282
  • آی پی امروز : 241
  • آی پی دیروز : 705
  • بازدید امروز : 4,248
  • باردید دیروز : 5,961
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 4,248
  • بازدید ماه : 122,159
  • بازدید سال : 775,051
  • بازدید کلی : 5,156,045